دیوار کوتاهِ اسد !!
وقتی تحلیلها از حوادث و عینیات پیشی میگیرند !
پاسخ به بیش از 9 سوال اصلی پیرامون مساله سوریه از دیدگاه:
🕌جغرافیای تاریخی و تاریخ تمدن
🗺️جغرافیای سیاسی
📚علوم سیاسی
🌐ژئوپلینومی
🌍ژئوپلیتیک
و ...
✍️ : سید حامد نسابه
🗂️ فایل PDF
📚🗂️📚
بسم الله الرحمن الرحیم
دیوار کوتاهِ " اسد "
این ایام که سرعت و تعداد تحلیلهای ناظران بر شتاب و کمیّت حوادث منطقه به نحو چشمگیری فزونی یافته، مشاهده میشود که بخش عمدهای از تحلیلها، با اهدافی خاص، اقدام به پیگیری یک خط خبری و تحلیلی جدید مینمایند که باعث سردرگمی مخاطبان یا ایجاد تناقضاتی در اذهان آنان نسبت به آنچه که تا پیش از این از تریبونهای رسمی میشنیدند، شده.
اهداف عمدهای که از ارائه چنین تحلیلهایی پیگیری میشود غالبا شامل موارد زیر میشود:
الف) زیر سوال بردن سیاستهای کلی نظام در منطقه
ب) تبرئه مسوولان احیانا خاطی یا کمکار که با سیاستهای غلط خود باعث از دست رفتن موقعیت راهبردی سوریه شدند، از طریق ترویج مفاد بند الف یا از طریق متهم نمودن مسوولان یا نظام حاکم و ارتش جمهوری عربی سوریه بویژه شخص بشار اسد به اتهامات عدیده !
بر این اساس و نظر به سوالات برخی دوستان و اعضای محترم کانال بهتر دیده شد که موارد در قالب تعدادی پرسش و پاسخهای مربوطه منتشر شود تا در حد بضاعت، کمکی باشد به روشنتر شدن فضای ذهنی مخاطبان بویژه از دیدگاه دادهها و اصول حاکم بر جغرافیای تاریخی، سیاسی، ژئوپلیتیک و ژئوپلینومی
بدیهی است ارزیابی نقاط ضعف و به تبع آنها بیان لطماتی که به محور مقاومت وارد شده نافی دستاوردهای گذشته و حال نیست و نباید و نمیبایست باعث قطع امید از بهبود اوضاع گردد، چه اینکه موقعیتهای ژئوپلیتیک تابع روش کار با ثابتها و متغیرهای این امر است و اگر زین پس مسوولان امر با لحاظ کردن سیاستهای اصولی رهبر معظم انقلاب اسلامی( مد ظله) اقدام به جبران خطاها و تعللهای خویش نمایند، امید میرود که شاخصهای این امر، سمت و سوی مثبتی به خود بگیرند انشاءالله
و اما بعد؛
- هدف جبهه غربی-عبری-عربی از فشار به نظام سوریه و تلاش برای فروپاشی آن چه بود؟
- الف)تجارت جهانی تا ابتدای قرن 16 میلادی به صورت خاصی بیشتر بر عرصه خشکیها متمرکز بود و تنها بخش کمتری از تجارت معطوف به مبادلات بین بنادر و سواحل میشد. اما از قرن 16 همزمان با باز شدن پای سرشاخههای تمدن خونریز و مهاجم غربی به سایر قارهها، نه تنها بیش از 10 حوزه تمدنی و شاکلههای سیاسی عمده در سایر قارهها دچار فروپاشی شدند، بلکه بخش اعظم تجارت نیز از خشکیها به سمت بنادر و دریاها معطوف شد زیرا استعمارگران و در راس آنها روباه پیر استعمار یعنی انگلیس بدتر از ابلیس، موفق شدند جاده 2700 ساله ابریشم را که بیشتر بر مسیرهای خشکی متکی بود، در بخشهای مختلف دچار انقطاع و از هم گسیختگی نمایند تا با منحرف کردن عمده تجارت جهانی به سمت دریاها، با نیروهای دریاپایۀ نظامی و تجاری خود اقدام به کنترل شریانهای اقتصادی جهان کنند و این وضع تا قرن اخیر نیز همچنان ادامه داشت تا اینکه جمهوری خلق چین به همراه کشورهای دوست و همپیمان اقدام به ارائه طرح "یک کمربند یک جاده" و "رشته های مروارید" برای احیای جاده کهن و تاریخی ابریشم در قالبی نو نمود تا دوباره بخش عمده تجارت را معطوف به عرصههای درون قارهای و خشکیها نماید هر چند از اهمیت بنادر و آبراههها هم غافل نیست.
- حال لابد میپرسید ارتباط این مسائل با اصرار جبهه غربی-عبری-عربی بر اسقاط نظام حاکم بر سوریه چیست؟
- مساله اینجاست که بعد از سرمایهگذاری حدود 1000 میلیارد دلاری چین برای توسعه جاده ابریشم، این مسیر در بسیاری از بخشها با کمک چین و دولتهای طرف قرارداد توسعه و تثبیت شده بود بجز بخش مهمی از این راه باستانی که حدفاصل افغانستان تا دریای مدیترانه هست.
در همین راستا محور مقاومت با کمک برخی از سایر گروهها موفق به ایجاد یک امنیت نسبی حدفاصل کوههای هندوکش تا دریای مدیترانه شامل کشورهای افغانستان، ایران، عراق و سوریه شده بود و از طرفی با تقویت انصارالله در باب المندب و تثبیت نیروی دریایی ج ا ایران در تنگه هرمز و شمال اقیانوس هند، در کنار حضور نیروی دریایی روسیه و پایگاه تجاری چین در بندر آپیراس یونان در شرق مدیترانه، اقدام به کاهش نفوذ نیروهای دریاپایه غربی در آبراهههای مهم این منطقه نموده بود.
در چنین شرایطی، محور غربی-عبری-عربی که میدیدند در صورت تداوم اوضاع به همین منوال، تسلط خود بر عرصه قدرت بینالمللی و تجارت جهانی را طی نیم قرن آینده تا حدود زیادی از دست خواهند داد، خواهان ناامن کردن مسیر خشکیها حدفاصل کوههای هندوکش تا مدیترانه بودند و از آنجا که طرحهای آنان در افغانستان، شرق و جنوبشرق ایران، قفقاز و آذربایجان، عراق و .. به نتیجه نرسید و از طرفی کانون تنش ایجاد شده توسط آنان در فلسطین اشغالی یعنی رژیم صهیونیستی هم طی دهههای اخیر بتدریج در حال اضمحلال بود، سعی کردند تا با سوء استفاده از شرایط پیشآمده اقدام به فروپاشیدن نظام حاکم بر سوریه و شامات بعنوان حلقه وصل جزیره جهانی و مقصد اصلی جاده ابریشم خشکی در این بخش نمایند تا در سایه ناامنی این بخش از مسیر ابریشم نوین، اقدام به احیاء مجدد مسیر جعلی عرب-مد از سوئی و مسیر بسفر و داردانل و سیونیک تحت اشراف عضو شرقی پیمان ناتون یعنی ترکیه از سوی دیگر نمایند. در چنین شرایطی مسیرهای منتهی به ایران هم تا حدود معینی تحت تاثیر وقایع پیشآمده قرار گرفته و بر کلیه شئون داخلی و خارجی ایران در حد خود تاثیرات منفی خاصی را برجای خواهد گذاشت اعم از اقتصادی، سیاسی، امنیتی و .. مگر اینکه مسوولان امر، با توجه به سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب اسلامی، بانگاهی نو به قضایا، علاوه بر جبران این نقصان در عرصه ژئوپلینومی ناشی از فقدان حلقه سوریه، از طریق چینش درست سایر بخشها، اقدامات موثری هم در بخش توسعه تمدن دریامحور نمایند تا در صورت کاهش مزایای ایران در بخش خشکی، توسعه بخش دریایی و آبی بعنوان مکمل و عامل متوازن کننده، باعث جلوگیری از پیروزی دشمنان محور مقاومت در این عرصه گردد.ضمن آنکه در بخش خشکی هم همچنان باید چینش مهرهها و بازی با عوامل ثابت و متغیر، اقدام به قدرت افزایی مجدد و بیشتر برای محور مقاومت نماید که هر حمله ای را ضد حمله ای باید و شاید !
- ترکیه در ماجرای فروپاشی نظام حاکم بر سوریه چه منافعی را دنبال میکند؟
- ترکیه با فروپاشی نظام حاکم بر سوریه چند هدف را دنبال میکند :
- از یکطرف تحت تاثیر نظام لیبرالی حاکم بر اقتصاد جهان، سعی در خارج کردن یک رقیب از صحنه تحولات ژئوپلینومی در مجاورت مرزهای جنوبی خود و شرق مدیترانه را دارد یعنی سوریه در این راه و تحت تاثیر آن فرهنگ متاثر از دیدگاههای ماکیاولی، از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف استفاده مینماید مع الاسف.
- از دیگر سو تلاش میکند نقش ایران را در عرصه منطقه و جهان کاهش داده و در ضمن موانع را در مسیر دستیابی به اهداف نوعثمانیگرایانه خود کاهش دهد و این مهم را از راههای مختلفی دنبال مینماید از جمله از طریق کاهش نفوذ ایران برکریدورها و مسیرهای تجارت جهانی چه اینکه ایران بدلیل موقعیت منحصر بفرد خود، بهترین حلقه واسط شرق و غرب جهان از گذشتههای دور تاکنون بوده، هست و خواهد بود انشاءالله
- بالا بردن نفوذ و اهمیت ترکیه در پیمانهای بینالمللی از جمله ارتقاء جایگاه خود در ناتو با اجرای منویات روسای ناتو در غرب آسیا و شرق مدیترانه که از جمله مهمترین سیاستهای ناتو، حفظ موجودیت رژیم جعلی صهیونیستی در میانۀ حلقه واسط سه قاره یعنی شرق مدیترانه، غرب آسیا و شمالشرق آفریقا به هر قیمتی است !
- جلوگیری از شکل گیری مفهوم امت واحده در بین امت اسلامی در برابر واژه استعماری nation state یا دولت-ملت واحدهای پراکنده و واگرا از طریق دامن زدن به اندیشههای متاثر از پانترکیسم در راستای منویات ناتو و اتاق فکرهای عبری-انگلوساکسونی حاکم بر آن
- کمک به موفقیت ناتو در پیشروی از شرق اروپا به سمت خشکی مرکزی و محور( حد فاصل مغولستان تا اکراین) در راستای عملیاتی کردن نظریه تهاجمی برّی "هارتلند"[1] مکیندر
لازم بذکر است، سوریه نیز بعنوان بخشی از نوار حاشیهای در نظریه تهاجمی هارتلند، از قدیم، مورد نظر جهانخواران بوده و تسلط ناتو و یا عوامل تکفیری آن بر سوریه زمینهساز پیروزی ناتو در اکراین هم خواهد شد ! فلذا برآورد مسوولان ترکیه این است که آن کشور نیز بعنوان عضوی از اعضای ناتو از قِبَلِ اجرای موفق طرحهای مربوط به سوریه وکسب موفقیت در این مساله به جایگاه بهتری نزد اصحاب قدرت در مغرب زمین دست خواهد یافت !
- ایران تا چه میزان از سقوط نظام همپیمان خود و محور مقاومت در سوریه، متضرر خواهد شد؟
- از دیدگاه ژئوپلینومی، ایران که با کمک کلیه اجزاء محور مقاومت از یکطرف موفق به کور کردن کریدور جعلی عرب-مد شده و از طرف دیگر موفق به تثبیت نسبی مسیر افغانستان تا سوریه شده بود و در همین راستا جمهوری خلق چین را ترغیب به سرمایهگذاری در مسیر افغانستان جهت اتصال به مسیر ایران، عراق و سوریه نموده بود، هم اکنون با از دست رفتن حلقه سوریه و به تبع آن از دست رفتن بنادر لاذقیه و طرطوس، میبایست در بخش خشکیها به دنبال مسیر جایگزین بگردد
که در همین راستا یا باید به عبور مسیر از ترکیه به سمت اروپا تن در دهد که در همین رابطه ناگزیر از قبول تعدادی از شروط منطقهای ترکیه هم خواهد شد و یا باید به امید مسیر ارمنستان برنامهریزی کند که آن هم دستخوش سیاستهای ترکیه و ناتو شده و تحت تاثیر از دست رفتن سوریه، استفاده از این مسیر هم برای ایران خالی از حاشیه و دردسر نخواهد بود، خصوصا اینکه ارمنستان نیز به محض مشاهده وضعیت سوریه و از بین رفتن نفوذ ایران بر آن کشور، به سرعت تغییر لحن داده و خواستار اتحاد با آذربایجان شد !! که معنای آن نادیده گرفتن نقش اصلی ایران در این معامله منطقهای و جهانی است !!
با از دست رفتن موقعیت سوریه در جورچین محاسبات ایران در عرصه ژئوپلینومی، میزان درآمد غیر نفتی، افزایش اشتغال، کاهش وابستگی به دلار و اثرات تورمی آن در داخل نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و کشورهای متخاصم در سایه این مسائل تلاش خواهند نمود تا با فعال کردن هستههای خاموش خود در ایران تحت لوای مطالبات گوناگون و ترکیبی اقتصادی و اجتماعی، اقدام به تضعیف هر چه بیشتر موقعیت ایران در منطقه نمایند فلذا بازی ایران با ثابتها و متغیرهای بخش خشکی راه ابریشم در کنار توجه به توسعه مولفه های تمدن دریاپایه، میتواند در تعدیل تبعات منفی از دست رفتن سوریه به نحو موثری، مفید واقع گردد.
- از دیدگاه جغرافیای سیاسی، ایران که تاکنون با پای فشردن بر عدم تغییر مرزها در منطقه، مانع از بسیاری تغییرات در نواحی شمالغرب، جنوب، و غربی خود شده بود، از این پس شاهد تغییر مرزها در سوریه و به تبع آن فعال شدن کانونهای واگرا در عراق و از طرفی دخالت ترکیه و ناتو در تغییر مرزهای ناحیه شمالغربی خواهد بود و ای بسا کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس هم به طمع شرایط پیشآمده در منطقه و به امید بهره بردن از تضعیف موقعیت مرکزی ایران در محور مقاومت، اقدام وارد نمودن فشار حول جزایر سهگانه و سایر مناطق نمایند ! که در این راستا انجام اقدامات قاطع سیاسی و اقتصادی با پشتوانه اهرم نظامی در جهات جغرافیایی پیشگفته باعث ناکام شدن دشمنان در سوء استفاده از شرایط ناشی از فقدان حلقه سوریه در این مسیر خواهد شد.
- در ضمن کانون تنش و بحران در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی که میرفت در سایه پایمردی اجزاء مختلف محور مقاومت، به زانو درآمده و شروط مقاومت را تا حدود زیادی پذیرفته و رو به اضمحلال بیشتر یا کامل رود، با تثبیت موقعیت خود بر اراضی غزه و تسخیر اراضی بیشتر در جولان و پیشروی تا حومه دمشق یا بیشتر، سعی دارد در میز مذاکره دست برتر را بیابد و تلاش کند تا خواستههای خود به قسمتهای مختلف محور مقاومت را با روشهای دیپلماتیک تحمیل نموده یا اقدام به انجام حملات جدیدتر در سایه جداسازی بخشهای مختلف محور مقاومت از یکدیگر بنماید که همگی این موارد تحت تاثیر تغییرات جغرافیایی در عرصه مرزها و گسسته شدن زنجیرههای هم تکمیل فلسطین، لبنان و بویژه سوریه صورت خواهد گرفت! و لذا در این راستا استفاده از اهرمهای نظامی مانند انجام قاطع و بازدارنده عملیات وعده صادق3 میتواند تا حدود زیادی دست دشمن را در پای میز مذاکره بسته و او را ملزم به قبول تمام یا بخشهای مهمی از شروط محور مقاومت نماید بعون الله
- از دیدگاه ژئوپلیتیک، سوریه بدلیل داشتن دو بندر مهم در سواحل شرقی مدیترانه، از دیدگاه نظریه ریملند اسپایکمن همواره مورد طمع جهانخواران بوده و هست از طرفی هرچند محور مقاومت دستاوردهای خاصی داشته از جمله کنترل تنگه راهبردی بابالمندب تا حدی که بر موقعیت ژئواستراتژیک کانال سوئز و بندر ایلات نیز اثر گذاشته، اما رژیم صهیونیستی و ناتو در راستای اجرای نظریات قدرت دریایی آلفرد ماهان[2] و نظریه ریملند اسپایکمن[3]، با فارغ شدن از دغدغه همیشگی خود در سوریه و جولان و به تبع آن لبنان، سعی خواهند نمود همچنان که اعلام کردهاند با تمرکز بر یمن، از قدرت بلامنازع انصارالله بر بابالمندب کاسته و آن را ملزم به پذیرش شروط خود نمایند تا در سایه ان بتوانند مساله غزه و به تبع آن ایران را بعنوان مرکز و عمود خیمه مقاومت حل نمایند و یا تبعات ژئوپلیتیک آنها را بر پروژههای خود از جمله بر پروژه عرب-مد و همچنین قدرت دریایی خود کاهش دهند که در این راستا همچنان که در بندهای قبل بعرض رسید، استفاده توامان ایران از متغیرهای نظامی و اقتصادی بویژه در بخش موشکی و دریایی، میتواند بعنوان عامل عقیم کننده سیاستهای دشمنان، تاثیر بالایی در کاهش اثرات منفی از دست رفتن عرصه سوریه در این عرصه از خود برجای گذارد.
- نظام سوریه، ارتش آن کشور و یا شخص بشار اسد در فروپاشی آن کشور، و واگذاری عرصه به نیروهای تکفیری مورد حمایت ترکیه و کشورهای عربی، تا چه حدی مقصر هستند ؟
- هر چند هیچ نظام و حکومتی، فاقد نقص در سیاستها و عملکردها نیست اما با توجه به شرایط پیش آمده برای سوریه از سال 2011 به بعد، نیز نظر به نقش ایران در مهار بحران در سوریه، انتظار میرفت مسوولان بخشهای مربوطه در ایران، با اتخاذ سیاستها و روشهای منسجم برای ساماندهی به اوضاع سوریه در فردای مهار داعش، به نحوی عمل نمایند که زمینه برای فعال شدن مجدد هسته های خاموش این فتنه در ان کشور به هیچ روی فراهم نگردد که از ان جمله توجه به بازسازی سوریه، نیز پررنگ کردن نقش سوریه بعنوان حلقه وصل محور مقاومت به مدیترانه، میتوانست علاوه بر رونق اقتصادی آن کشور، زمینه ایجاد هر نوع نارضایتی و فرصت بهره برداری برای تکفیری ها را تا حد زیادی در آن عرصه کاهش دهد یا از بین ببرد.
بر این اساس کم کاری بخشهای مسوول در ایران جهت عدم جدی گرفتن نقش سوریه درعرصه تحولات ژئوپلینومی چنان پررنگ است که انواع تحلیلها مبنی بر مقصر جلوه دادن بشار اسد یا ارتش و نظام سوریه بابت تسلط تروریستها بر آن کشور، قادر به انحراف ذهن پژوهشگران نخواهد بود!!
لازم بذکر است که بشار اسد چندبار رسما اعلام نمود حاضر به واگذاری بازسازی سوریه به ایران هست[4] ولی از طرف مسوولان ایرانی این قضیه جدی گرفته نشد در حالیکه اگر آن دعوتها مورد توجه مسوولان ایرانی قرار میگرفت منجر به رونق اقتصادی در هر دوکشور در سایه بازسازی سوریه و ایجاد رضایتمندی بیشتر در مردم ایران و سوریه از بابت به گردش درآمدن امور اقتصادی شده و این خسارت بزرگ یعنی از دست رفتن عرصه جغرافیایی سوریه از جنبه ژئوپلینومی متوجه ایران و محور مقاومت و ملل شرق نمیشد !!
- نکته حائز اهمیتی که در این عرصه به عمد یا سهو مورد غفلت قرار میگیرد این است که در سایه عدم حضور جدی ایران برای بازسازی سوریه بعد از فتنه داعش، عرصه برای حضور شرکتهای ترک، عرب و اروپایی مهیا شد و نظر به اینکه دولت سوریه نمیتوانست بازسازی ان کشور را معطل تعلل و بی برنامگی مسوولان ایرانی برای حضور در ان عرصه نماید، بازار مذاکره با سایر کشورها در میدان تحولات سوریه داغ شده و لاجرم نظام حاکم بر سوریه ناگزیر از پذیرش شروط و ریسک ارتباط مجدد با کشورهایی شد که خود در ایجاد و تقویت داعش و تکفیریها نقش اصلی را داشتند.
- چرا بشار اسد بجای ایران به روسیه رفت و چرا قبل از ترک سوریه از امکانات نظامی آن کشور بصورت موثرتری برای وارد نمودن ضربه به دشمن صهونیستی استفاده ننمود؟
- محور مقاومت از ابتدای شروع عملیات طوفانالاقصی، علیرغم دستاوردهای متعدد در زمینه مسائل مرتبط با ژئوپلیتیک، ژئوپلینومی و جغرافیای سیاسی، در بعضی بخشها با ضعفهای عمده در زمینۀ راهبردها و عملکردها مواجه بوده و هست که از جمله مهمترین این نقاط ضعف، عدم ایجاد توازن طی نبرد با دشمن صهیونی در مهمترین متغیر مسائل ژئوپلیتیک یعنی جمعیت هست .
برای توضیح بهتر این مساله باید بعرض برسانم که در ژئوپلیتیک ما دو بخش عمده مولفههای ثابت و مولفههای متغیر داریم که متغیر جمعیت، جزو مهمترین متغیرهای مسائل ژئوپلیتیک هست[5] و مهمترین بخش جمعیت راس هرم جمعیت میباشد که شامل رهبران، فرماندهان و برنامهریزان میگردد.
بر این اساس هر گاه طی یک نبرد این بخش از هرم جمعیت مورد هجوم دشمن قرار بگیرد، منطق ژئوپلیتیک حکم میکند که برای ایجاد بازدارندگی موثر، همان بخش از متغیرهای ژئوپلیتیک جامعه هدف(دشمن) متقابلا و به صورت قاطع و بازدارنده مورد حمله قرار بگیرد تا امور مربوطه در این بخش به حالت توازن برگردد یا حتی به نفع جبهه خودی بچربد ! [6]
در چنین شرایطی جناب دکتر بشارالاسد مشاهده میکرد که مرکز ثقل محور مقاومت یعنی ایران، در قبال ترور فرماندهان و رهبران وابسته به خود و سایر بخشهای مقاومت از جمله در حماس و حزبالله، هیچ برخورد خاص و بازدارندهای در برابر دشمن انجام نمیدهد تا جاییکه کار رسیده به تهدید ترور رهبر معظم انقلاب اسلامی( مدظله) و رهبر معنوی عراق یعنی آیتالله سیستانی (مدظله) از جانب دشمن!!
و در این گیرودار هم، محور غربی-عبری-عربی بعد از شهادت سید حسن نصرالله و سید هاشم صفیالدین مثل همیشه سبد متنوعی از پیشنهادات را پیش روی جناب بشار اسد و هیات حاکمه جمهوری عربی سوریه گذاشتند تا از محور مقاومت بریده و به انها بپیوندد و یا فاتحه خود و کشورش را با هم بخواند!
با این حساب هر شخص دیگری هم جای بشار اسد میبود، با محاسبه و مشاهده بیانگیزگی محور مقاومت در حفظ منافع و حدود ثغور سایر بخشها اعم از غزه و لبنان، خصوصا در بخش ایجاد توازن جهت حفظ سران و فرماندهان و حتی حفظ عرصههای فیزیکی جغرافیایی، اقدام به همین کاری میکرد که الان دکتر بشار اسد کرده یعنی:
- از یک طرف عدم مشروعیت بخشی به تروریستهای وابسته به محور غربی-عبری-عربی از طریق شانه خالی کردن از مذاکره و ائتلاف با انها
- و از طرف دیگر پناهنده شدن به روسیه و نه به کشوری که ظاهرا قادر به حفظ امنیت مهمانان دیپلماتیک خود مثل شهید دکتر اسماعیل هنیه هم نبوده و نیست!
یعنی کشوری که برخی مسوولان آن برخلاف منویات بالاترین مقام قانونی، بر سر خونخواهی بزرگترین سردارن و فرماندهان شهید محور مقاومت اقدام به مذاکره با دشمن میکند تا جاییکه مسئولانش بعد از ناکامی و ایجاد خسارتهای بزرگ به راحتی اظهار مینمایند که از دشمن فریب خوردیم !!
- بهترین راهکار برای رفع این نقیصه و امیدوار نمودن رهبران و جمعیتهای همسو با محور مقاومت، ایجاد توازن با دشمن صهیونیستی در بخش حذف رهبران و جمعیتها از طریق حذف قاطع سران و جمعیتهای تابعه آن رژیم در عملیات متقابل میباشد. وگرنه آن رژیم بنا به سوابق تاریخی و انگیزه های موجود، همچنان به حذف رهبران و سایر بخشهای موثر هرم جمعیت در محور مقاومت ادامه خواهد داد از جمله حذف دانشمندان که قبلا در ایران و عراق اجرا نموده و اکنون نیز در سوریه در حال اجرای آن است.
- و اما اینکه یک عده میگویند چرا بشار اسد قبل از ترک سوریه، رضایت به استفاده از امکانات تسلیحاتی و عرصههای جغرافیاییش مثل موشکها و منطقه جولان بر علیه اسرائیل را نداد، باید توجه داشت که مساله برمیگردد به این که بخش مهمی از ارتش سوریه تحت انقیاد مستشاران روسی قرار دارد و دریافت کمکهای مستشاری و تسلیحاتی از روسیه مستلزم رعایت نکات مورد تاکید روسیه بوده از جمله عدم ورود به درگیری مستقیم با رژیم صهیونیستی !
حالا اینکه چرا روسیه نه الان و نه در زمان شوروی سابق هیچگاه وارد مخاصمه جدی مستقیم با رژیم صهیونیستی نشده و نمیشود، برمیگردد به مولفههای دیگری که شرحش از حوصله این وجیزه خارج هست.
البته ملاحظه تبعات ناشی از واکنش سخت رژیم صهیونیستی بر علیه سوریه هم از جمله مواردی هست که بعد از تجربه تلخ جنگهای اعراب و اسرائیل، بشار اسد حاضر به تکرارش نبود!
- مساله دیگری که بعد از فروپاشی سوریه از جانب برخی مسوولان، مطرح میشود اینست که میگویند : ایران متکی به کشور دیگری نبوده، بلکه این سایر کشورها هستند که به ایران متکیاند
و نتیجه میگیرند که فقدان سوریه خللی در سیاستها و موقعیت ایران ایجاد نخواهد کرد ! که در این راستا توجه به نکات زیر ضروریست:
- وقتی از یک بلوک قدرت تحت عنوان محور مقاومت شامل کشورها و سازمانهای مختلف نام میبریم دیگر نمیتوان در ارزیابی قدرت آن مجموعه، کشورهای عضو را بصورت واحد و منفرد مورد ارزیابی قرار داد چرا که ساختار قدرت در عرصه بین المللی متکی به روشهای نظام مند و اصول آکادمیکی است که ثابتها و متغیرهای متعددی را در شکل گیری و شکل دهی به قدرت هر بلوک و پیمان در نظر میگیرند و در این میان گرایش ژئوپلیتیک از رشته کهن و پویای جغرافیا که در بطن و متن خود حاوی نظریات متعددی همچون قدرت دریایی، هارتلند، ریملند، هارتلند انرژی و ... میباشد، متکی به مولفههای ثابت و متغیری است که از ان جمله میتوان به موقعیت نسبی و عمومی اجزاء یک بلوک قدرت( مثل محور مقاومت) اشاره نمود که خود شامل تقسیمات متعدد دیگریست از جمله موقعیت دریایی در کنار سایر مولفهها از جمله طول سواحل، وضعیت توپوگرافی و .. بعلاوه متغیرهایی که میبایست در این ماجرا لحاظ شوند از جمعیت تا سلاح و منابع و ...
بر این اساس از دست دادن سوریه به معنای از دست دادن بخش مهمی از موقعیت دریایی محور مقاومت تلقی شده و نمیتوان از طریق بازی با کلمات و جملاتی از این دست که ایران متکی به کسی نبوده و بلکه بقیه متکی به ایران بوده اند، فقدان آن کشور در جورچین کشورهای عضو محور مقاومت را کم اهمیت و بی اهمیت جلوه داد و بدینسان از سر قصور و تقصیر مسوولان مربوطه یا از سر غلط بودن راهبردهایی که منجر به ایجاد این وضعیت برای محور مقاومت شده گذشت !
- آیا مقاومت ما در برابر دشمن و حمایت ما از سایر اجزای محور مقاومت، برای ما هزینه ایجاد مینماید یا سودآوری مشخصی دارد؟
- تاریخ تحولات سیاسی و ژئوپلیتیک جهان طی هشتاد سال اخیر نشان میدهد که در پیش گرفتن سیاست مماشات و خشنودسازی دشمن، هزینه هایی به مراتب بیشتر از مقاومت بر ملتها و کشورها تحمیل مینماید که در این رابطه میتوان نوع روابط انگلستان و فرانسه با آلمان فیمابین دو جنگ جهانی را مثال زد :
- فیمابین دو جنگ جهانی اول و دوم، چمبرلن نخست وزیر انگلستان و دالادیه نخست وزیر فرانسه با در پیش گرفتن سیاست مماشات و خشنودسازی آلمان که در فرهنگ علوم سیاسی جهان معروف شد به : appeasement سعی کردند از ایجاد هرنوع تنش فیمابین آلمان و دول متفق خودداری کنند فلذا هربار که المان بر خلاف مفاد معاهداتی همچون ورسای، لوکارنو و مونیخ عمل مینمود، فرانسه وانگلستان با سکوت یا همراهی و یا صدور بیانیه های بی مسمی و فاقد پشتوانه عملی، باعث میشدند که المان در تعدیات خود راسختر و همپیمانان انگلیس و فرانسه در میزان باورمندی به تعهد دول متفق به تعهدات عدیده خود مردد و متزلزل تر شوند.
کار به جایی رسید که هرگاه به ژنرال گاملین فرمانده ارتش فرانسه میگفتند چرا در برابر توسعه طلبی المان حرکتی نمیکنید؟ وی پاسخ میداد جنگ با المان روزی 23.000.000 فرانک هزینه دارد و نباید با المان وارد مخاصمه شد !! اما غافل از ان بود که المان بعد از فراغت از حمله به سایر متحدان فرانسه و انگلیس، به سراغ خود آنها نیز خواهد و چنین نیز شد و فرانسه چند ماه بعد بطور کامل به اشغال المان درامد و کشوری که نمیخواست بابت ایستادگی و مقاومت در برابر المان روزی 23.000.000 فرانک خرج کند، مجبور شد میلیاردها فرانک هزنیه ناشی از اشغال و سپس ازاد سازی فرانسه و بازسازی آن را تحمل نماید !!
بر این اساس صلح و سازش و مماشات در برابر دشمنان همیشه هزینه های بیشتری نسبت به مقاومت هوشمندانه، قاطع و فعال در برابر انان داشته.
- وانگهی، نیم نگاهی به نحوه توسعه و گسترش کشورهای غربی درگذشته و حال به ما نشان میدهد در صورت لحاظ کردن اصول ژئوپلینومی، ایجاد محور مقاومت و حمایت از اعضای آن میتواند باعث رونق اقتصادی ما شده و بازار کار مناسبی را برای جوانان کشورهای عضو این محور از جمله ایران فراهم نماید. خصوصا با توجه به اینکه ما چند کشور را از سلطه دواعش و دول غربی نجات داده ایم و مشارکت فعال و بی تعلل در بازسازی آن کشورها، بخش زیادی از جوانان متخصص و شرکتهای ما را در آن کشورها شاغل خواهد نمود.
- توسعه کشور با اتکا به فرصتهای صرفا داخلی معمولا امری محال است و نگاهی به توسعه امریکا، انگلیس و فرانسه و حتی المان فیمابین دو جنگ جهانی این را به ما گوشزد مینماید که در همین رابطه توجه به نکات زیر خالی از فایده نیست :
- دولت آلمان نازی فیمابین جنگ جهانی اول و دوم وارث 7.000.000 بیکار و یک تورم فوق تصوری بود که هر 1 دلار آمریکا را برابر کرده بود با 2.400.000.000 مارک آلمان !!! اما آلمان تحت مدیریت هیتلر و با برنامهریزیهای دکتر شاخت با نگاهی به بازار کار سایر کشورها، طی کمتر از 5 سال، اقتصادش را تبدیل کرد به شکوفاترین اقتصاد اروپا و جهان و همه 7 میلیون بیکار آلمانی را شاغل و هر دلار آمریکا رو برابر کرد با 2.4 رنتن مارک آلمان !!
جالب هست بدانیم که بخش زیادی از معضل بیکاری آلمانیها و به راه افتادن موتور اقتصادی آن کشور مرهون بازاریابی شغلی و تخصصی دولت آلمان برای شرکتهای کشور متبوعش در سایر کشورها بود و بر این اساس بود که شرکتهای آلمانی در ایران هم حضور پیدا کرده و پروژههایی مثل راهآهن ایران، ذوب آهن و ساخت خیلی از ابنیه دولتی دوران رضاخانی را بعهده گرفتند.[7]
این در حالی هست که ما درست عکس این روند را از طرف دولتهای متعدد در ایران شاهد بودیم یعنی چهار دولت ایرانی حدفاصل سالهای بحران سوریه تا الان، نه تنها بطور جدی، هیچ وقعی به درخواستهای مکرر دکتر بشار اسد برای بازسازی و در دست گرفتن اقتصاد سوریه نگذاشتند و هیچ برنامه جدی و مدونی برای حضور در سوریه را اعلام نکردند که درست برعکس، شرکتهای ایرانی فعال در سوریه را هم مورد حمایت قاطع قرار نداده و بعضا دیده شد که شرکتهای اروپایی یا ترک و .. جایگزین شرکتهای ایرانی شدند[8] !!
با توجه به آنچه گفته شد، توجه به بازسازی کشورهای عراق، یمن و افغانستان به تنهایی میتواند بخش اعظم معظلات اقتصادی ما از جمله بیکاری جوانان را در سطوح مختلف تخصصی حل نماید مشروط به اینکه بخش اقتصادی، همپای بخش نظامی به ایفای نقش در کشورهای عضور محور مقاومت بپردازد !!
- آیا دولت سوریه و شخص بشار اسد انچنان که اخیرا در برخی رسانه های مطرح شد، نسبت به وضعیت اقتصادی مردم آن کشور بی تفاوت بودند و هیچ برنامه اقتصادی مشخصی برای رونق سوریه نداشتند ؟
- به اعتراف منابع غربی از جمله ای بی سی نیوز، مناطق تحت کنترل بشار اسد بدلیل جنگ داخلی آسیب دیده و فقیر شدهاند[9] و این در حالی هست که مقامات غربی اعتراف دارند که سوریه تا قبل از وقوع ناآرامیهای سال 2011 قویترین اقتصاد غیرنفتی جهان عرب با میلیاردها دلار ذخیره ارزی را در اختیار داشت که باعث رونق سوریه و متکی به بسیاری از تولیدات داخلی بود و فقر در ان کشور را به شدت کاهش داده بود[10] و اصولا یکی از اهداف ترکیه برای همراهی با تروریستهای تکفیری، غارت شهرکهای صنعتی سوریه بخصوص در منطقه حلب بود تا مانع از شکلگیری یک اقتصاد قوی در مرزهای جنوبی ترکیه شود !!
بر این اساس مطلبی که به نقل از رئیس سابق اتاق مشترک بازرگانی ایران و سوریه، مبنی بر فقر و نابرابری اقتصادی و دستمزدهای کم پرسنل ارتش در روزهای اخیر منتشر شده، ناظر به دوران بعد از سال 2011 هست که اقتصاد سوریه تحت تاثیر توطئه مشترک آمریکا، ترکیه و صهیونیستها با همراهی کشورهای مرتجع عربی دچار لطمات فراوان شده بود.
- و اما با توجه به شرایط به وجود آمده و جدا شدن سوریه از مجموعه محور مقاومت، چه راهکارهایی را میتوان اتخاذ نمود تا از میزان خسارتها کاسته و موفق به جبران خللها شویم ؟
- تلاش برای بازگرداندن سوریه به جمع اعضای محور مقاومت به طرق مختلف یا کاهش مضرات تسلط گروههای ناهمسو بر آن کشور و همراه نمودن تدریجی آنان حداقل در برخی بخشها همچنان که تجربه 20 ساله افغانستان به ما نوید عملی بودن این طرح را میدهد
- توجه به سایر مولفههای ثابت و متغیر در امر ژئوپلیتیک برای افزایش قدرت و اقتدار مجموعه محور مقاومت از طریق اضافه نمودن برخی کشورهای مستعد به این جمع خصوصا در شاخ افریقا
- تلاش برای عدم تکرار تجربه تلخ سوریه در سایر قسمتهای محور مقاومت از جمله در عراق و یمن و کمک به تثبیت مجدد موقعیت حزب الله و حماس در لبنان و فلسطین
- روی اوردن به توسعه تمدن دریا محور که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی هم هست برای کاهش اتکای کشور به تجارت متکی به مسیرهای متمرکز در خشکی
- تلاش برای سهیم نمودن ایران در سایر مسیرهای خشکی و حل بحرانهایی مثل بحران دالان زنگزور از طریق به بازی گرفتن ارمنستان، نخجوان و .. در معادلات جاری
- مسدود و کور نمودن مسیرهای جعلی از جمله کریدور عرب-مد که نه متکی به هویت تاریخی است و نه توجیه اقتصادی دارد به این معنا که از مناطق پرجمعیت یا شهرهای پر رونق عبور نماید با روشهای ترکیبی و مختلف
- تقویت و پررنگ نمودن اهرم نظامی از جمله اجرای قاطع و بازدارنده سلسله عملیاتهای وعده صادق برای پیشبرد امور و سنگین تر نمودن کفه ایران و محور مقاومت در پای میز مذاکرات کذایی و احتمالی جاری یا آتی
- پایان دادن به تعلل در اجرای فرامین رهبری و نمایش اقتدار از طریق متحد عمل نمودن اجزای محور مقاومت در برابر سیاست جداسازی استعماری دشمنان و در داخل نیز وحدت کلمه حول منویات فرماندهی معظم کل قوا تا خدای نکرده دشمن با القای تفرقه یا چند صدایی در بین اجزای مختلف محور مقاومت و مسوولین موفق به پیش بردن اهداف خود نگردد .
- در این وجیزه به سابقه دوستی خاندان اسد با انقلابیون ایرانی، از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا عهد حاضر نپرداختیم، از این روی که مساله کمتر رنگ و روی عاطفی و بیشتر سمت و سویی متکی به مولفه ها و گزاره های مطرح در منابع اکادمیک به خود بگیرد. اما توجه به این بخش هم در جای خود میتواند پاسخگوی بسیاری از سوالات باشد !
سید حامد نسابه
21/09/1403
[1] نظریه هارتلند یا قلب خشکیها که توسط سر هالفورد مکیندر انگلیسی برای تسلط بر جهان ارائه شده . مکیندر:
تسلط بر شرق اروپا زمینه ساز تسلط بر خشکی مرکزی است و هر کس بر خشکی مرکزی (روسیه فعلی) تسلط یابد، بر جزیره جهانی ( سه قاره اروپا آسیا و آفریقا) مسلط خواهد شد و هرکس بر جزیره جهانی مسلط شود بر جهان تسلط خواهد یافت !
[2] آلفرد ماهان دریاسالار درگذشته آمریکایی در کتاب تاثیر قدرت دریایی، توصیه مینماید برای تسلط بر جهان، مبیایست بر دریاها و آبراهه ها مسلط شد.
[3] اسپایکمن تسلط بر سواحل حد فاصل جنوب شرق اسیا تا شمالغرب افریقا را ضامن تسلط بر جهان و مهار قدرت حاکم بر هارتلند (روسیه) میداند. بر این اساس تجزیه واحدهای سیاسی مشرف بر سواحل از جمله راهکارهای تسلط قدرتها بر سواحل هست که ...
[4] https://www.pishkhan.com/news/131333 بعنوان نمونه رجوع کنید به گزارش روزنامه ایران از سفر اسحاق جهانگیری به سوریه و اشاره به تاکید دکتر بشار اسد بر لزوم مشارکت ایران در بازسازی سوریه 10/11/1397
[5] رک ژئوپلیتیک در قرن 21 تالیف دکتر عزتی ص 95 و 96
[6] قبلا طی مقالات متعدد به شرح این مساله از دیدگاه مولفههای مطرح در ژئوپلیتیک پرداختم که جهت دسترسی میتونید به آدرسهای زیر رجوع بقرمایید :
WWW.NASSABEH.COM بخش دسترسی سریع به دیدگاهها در پایین وبسایت/ مجموعه فلسطین/ یادداشتی تحت عنوان: معادله ناتراز !
کانال اختصاصی در ایتا :
https://eitaa.com/seyyed_hamed_nassabeh و جستجتوی عبارت معادله ناتراز و همچنین نبرد در جبهه غربی شامل مجموعهای از تحلیلها در همین رابطه
[7] رک به کتاب رایش سوم تالیف ویلیام شایرر و همچنین مستند آدولف هیتلر بزرگترین قسه ناگفته تاریخ
[8] رک به مجموعه 13 قسمتی برنامه های ثریا تحت عنوان سوریه سرزمین شگفتیها که از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه شده و به روی آنتن رفته
https://www.aparat.com/playlist/675756/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87
_%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF_%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87
_%D8%B3%D8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86
_%D8%B4%DA%AF%D9%81%D8%AA%DB%8C_%D9%87%D8%A7
- [9] Hadid, Diaa (2 November 2014). "Assad's Syria Truncated, Battered, but Defiant". Abc News. Archived from the original on 9 November 2014. Retrieved 2 November 2014.
[10] پخش فیلم صحبتهای یکی از سیاستمداران آمریکایی در برنامه پاورقی مورخه 17 آذر ماه 1403 که به رونق اقتصاد سوریه و درصد فقر کم در اون کشور تا قبل از اجرای طرحهای امریکا برای سرنگونی بشارالاسد اشاره میکنه.
ارتباط با ما :
جهت ارتباط با ما، اینجا کلیک بفرمایید.
همچنین جهت دسترسی به صفحه اصلی وبسایت، نیز عضویت یا مشاهده کانالهای انتشار مطالب در پیامرسان ایتا، میتوانید روی نمادهای زیر کلیک بفرمایید :
QR کیوآر کد وبسایت و کانال اختصاصی در ایتا :
www.nassabeh.com