میزند اینک یمن با سرعت یحیی سَریع
دست رد بر هر امانی که شود شیطان شَفیع
میشود احمر زِخون دشمنان دریا کنون
چون که شد کامل عشار از شاهدانِ خون رَضیع
لرزه بر اندام دشمن، بَس فکنده اینزمان
غُرّش شیران حق تا این جمادی از رَبیع
پایمردیهای غزّه، غزوِ اَحرارِ عراق
میکِشد بر قابِ گیتی جلوههایی بس بَدیع
شد مکرر حملهی مردان عامل از جبل
میگشاید قدس را وان تیغهای لب صَنیع
گشته خصم از رَزمِ شیران، اژدهایی گیج و گم
میکند هر دم جنایت، جرمهائی هان شَنیع
گشت صهیون تا برابر با فحولی فُجاءهََ
زد رقم از ناتوانی، صحنههائی بَد، فَجیع
وَز صُمودِ مردها وُ آن زنان و کودکان
مفتضح شد غربِ وحشی، حال، در سطحی وَسیع
دیوِ استعمار نَک بعد از قرونی جانفَزا
در جمیعِ شیوههایش، شد زمینگیر و خَلیع
خصم گَر خوانَد رَجَز با ناوهایش بهر ما
گو بسا کشتی که شد با بِستر دریا ضَجیع
از تولّی وُ تبرّی وَز حِبالِ دفعِ شَر
گشته دراقصای عالم، نام ایران نَک رَفیع
دوش گفت آهستهتر بر خلق این اسرار گو
هان هدایت میشود این جنگ از قُربِ قَریع
حامدا بشکن نیامُ تیغ را سیراب کن
از دماء دشمن و محکم بِزَن بر او صَریع
سید حامد نسابه
قریع: مهتر، سید
صریع: تازیانه