هوالمصوّر
سلطان
سلطان خراسانی و همراه نداری
سم کرده اثر قدرت یک آه نداری
جز خواجه اباصلت و تنی چند زیاران
در گاهِ بلا، محرمِ درگاه نداری
جز بابِ حوائج، پسرت، رمز امامت
در گنبد دوار فلک، ماه نداری
گشتهست برادر زپیات راهی شیراز
گفته است عدو حق طَی راه نداری
قُتلُغ[1] که گمان برد توان شمس خمُش کرد
زد شعله به شمعی که چُن او تاه[2] نداری
شیراز چراغان شده با شاه، ولی حیف
دیگر چو برادر یلِ آگاه نداری
قَمّ[3] است قدوم سیه دیو زِقُم چون
اختی که رسد فرّهیِ فرگاه نداری
ایران چو شده حال فدائی ولایت
دیگر غمی از وان غم جانکاه نداری
شاهنشه ایرانی و وَز رشتهیِ ایمان
لیکن صنما حبّ جم و جاه نداری
تو عالِمِ آلی[4] زنژاد شه کونین
آری بجز از عِلم به افواه نداری
« حامد » چو کنی سیر در آفاق و عوالم
بهتر سخن از مدح شهنشاه نداری
سید حامد نسابه
1403/02/31
[1] قتلغ حاکم ملعون منصوب از طرف مامون در شیراز که به دستور مامون راه بر حضرت احمد ابن موسی بست و طی جنگی آن حضرت را بشهادت رساند.
[2] تاه : نمونه، همتا
[3] قَمّ : روفتن
[4] عالم آل محمد السلطان الامام علی ابن موسی الرضا علیه الصلوة و السلام
ارتباط با ما
جهت ارتباط با ما اینجا کلیک کنید.
همچنین جهت دسترسی به صفحه اصلی وبسایت، نیز عضویت در کانالهای اختصاصی سید حامد نسابه در پیامرسانها بله و ایتا، میتوانید روی نمادهای زیر کلیک بفرمایید :
www.nassabeh.com